دلتنگی ٬ عاشقانه٬ حس بر انگیز
دلتنگی ٬ عاشقانه٬ حس بر انگیز

دلتنگی ٬ عاشقانه٬ حس بر انگیز

Zahedan City

زاهدان و سابقه ی تاریخی آن

 محل امروزی زاهدان، در گذشته جنگل گزی  بوده‌‌ و اندکی آب در آن جریان داشته است. بلوچ‌ها این جا را «دزداب» می‌نامیدند.  

 

برخی بر این باورند که چون دزدان، این جنگل را کمین گاه خود قرار داده بوده‌‌اند، دزداب نامیده شده است. ولی حقیقت این است که آب جاری آن جا گاهی جریان داشته و گاهی در شن فرو می‌رفته و از نقطه دیگری بیرون می‌آمده است و به عبارت دیگر در جاهایی که باد تپه‌های شنی ایجاد می‌کرده است، آب از توده شن عبور می‌کرده و در نقاط پست در سطح زمین جاری می‌شده است، آبی که گاهی پیدا و زمانی ناپدید می‌شده. بر همین اساس به زاهدان دزداب می‌گفته‌‌اند.

در سال 1277 ش / 1898 م یکی از ساکنان آن حدود به نام مراد به اتفاق فرزندانش در آن جا کاریزی احداث نموده و به کشت و زرع اراضی مجاور ان پرداخت. به مرور آبادی کوچکی به وجود آمد و دزداب نام گرفت که از نقطه نظر سوق الجیشی و همچنین مجاورت با مرز دو کشور افغانستان و هندوستان اهمیت خاصی را دارا بوده. از این رو توجه دولت مرکزی را جلب نمود و مأمورانی به آن محل اعزام گردیدند و چهار سال بعد (1281 ش/ 1902 م) متخصصان بلژیکی که به استخدام دولت ایران در آمده بودند، نیز به منظور دایر نمودن گمرک خانه به دزداب آمدند و از این رو به تدریج بر وسعت جمعیت و اعتبار این آبادی کوچک افزوده شد و اساس شهر فعلی استوار گردید و نام آن همچنان دزداب بود، تا این که در زمان حکومت رضاشاه و به پیشنهاد تیمسار جهانبانی به «زاهدان» تبدیل گردید.


چگونگی پیدایش و سابقه تاریخی شهرستان زاهدان:

پادشاه مقتدر هر سلسله، بلوچستان را مطیع خود می‌کرده و در زمان قدرت بعضی از سلسله‌ها، سلطه و نفوذ حکومت مرکزی سالها بر بلوچستان تداوم داشته است. در طول صد و چند سال حکومت قاجار، عنایت و توجه درخوری به بلوچستان نشد و در نتیجه در همین دوران انگلیسیها قسمتی از بلوچستان را ضمیمه هندوستان کردند و آن قسمت از بلوچستان که در تصرف دولت ایران باقی مانده بود، تحت رهبری  خانهای محلی به صورت ملوک الطوایفی اداره می‌شد و از دولت مرکزی اطاعت نمی‌کرد.

احمدشاه، آخرین پادشاه قاجار تصمیم گرفت که بلوچستان را مطیع خود سازد؛ از این رو قوایی مجهز ساخته و به بلوچستان فرستاد، ولی سیاست آن روز کشور اقتضا نکرد که قوای دولتی از ملک سیاه کوه جلوتر بروند.

با وجود تسلط ظاهری دولت ایران بر بلوچستان گمرک ایران در ملک سیاه کوه مستقر شده بود، در صورتی که می‌بایست در میرجاوه که مرز ایران و پاکستان است ـ دایر باشد و نزدیکترین شهر بلوچستان به داخل ایران خاش بود، زیرا زاهدان در آن تاریخ احداث نشده بود.

به هر حال بازگشت قوای دولتی بر جرأت و جسارت خانهای بلوچ افزود و تصرف بلوچستان مشکلتر شد. این وضع تا اوایل حکومت رضاشاه ادامه داشت تا این که به سال 1307ش تیمسار امان ا... جهانبانی مأمور فتح بلوچستان و تأدیب خانهای متمرد بلوچ شد.

پس از فتح بلوچستان توسط قوای نظامی یک تیپ در زاهدان و یک تیپ در خاش متمرکز گردید. حکومت و فرمانداری زاهدان هم با افسران ارتش بود. چند سالی به همین نحو گذشت تا این که مأموران وزارت کشور عهده دار فرمانداری بلوچستان شدند. در این هنگام سرزمین بلوچستان را به سه شهرستان زاهدان، ایرانشهر و سراوان تقسیم نمودند و شهرستان زاهدان به عنوان مرکز آنها تعیین شد. چندی بعد بلوچستان به همراه سیتان تشکیل یک فرمانداری کل را داد و سرانجام به استان سیستان و بلوچستان تبدیل شد.

مرکز این استان شهر جدیدالبنای زاهدان است که مرکز سیاسی استان نیز می‌باشد. ظاهراً زاهدان تنها شهری است که در اوایل قرن اخیر احداث گردیده است.

پیدایش شهر زاهدان بر اثر امتداد راه آهن هند به ایران رخ داد، زیرا در جنگ جهانی اول (1918ـ 1914م) که کشور بی طرف ایران در معرض تجاوز همسایه ی قدرتمند قرار گرفت. روسها راه آهن ماورای قفقاز را به تبریز اتصال دادند و انگلیسیها نیز راه آهن هندوستان را به زاهدان رسانیدند و حتی می‌خواستند آن را به مشهد اتصال دهند. انقلاب روسیه و شکست آلمان نقشه‌ها را تغییر داد و علاوه بر راه آهن، فرودگاهی نیز برای هواپیماها در زاهدان احداث شد و در نظر بود فرودگاه دیگری هم بین میرجاوه و زاهدان ساخته شود که آثار آن هنوز هم دیده می‌شود، ولی روسها مانع از احداث فرودگاه بعدی شدند.

به هر حال راه آهن هندوستان در محلی که بلوچ‌ها آن را دزداب می‌نامیدند، متوقف شد و تجاری که با کشور هند مبادلات بازرگانی داشتند در این نقطه اجتماع کردند و به تصور این که راه‌آهن برچیده خواهد شد، چادر زدند و در چادرها کارهای تجارتی خود را انجام می‌دادند. از آنجا که طوفانهای شدید، بویژه در ماههای اسفند و فروردین زندگی زیر چادر را مشکل می‌نمود و از طرفی بارانهای شدید خاص مناطق گرمسیری که معمولاً‌ به صورت رگبارهای تند می‌بارید، مشکل دیگری به وجود می‌آورد، مأموران گمرک و تجار دچار زحمت می‌شدند و از این رو به فکر احداث خانه‌های گلی افتادند و چون در آن جا کارگر و بنّا وجود نداشت، چند نفر بنای یزدی، بیرجندی و جمعی کارگر بیرجندی، کرمانی، بلوچ و سیستانی را به دزداب آوردند و شروع به ساختن خانه‌های گلی ارزان قیمت نمودند و اولین نشانه‌های شهر نشینی پدیدار شد پس از آنکه چندین سال گذشت و بتدریج مسلم و قطعی گردید که راه‌آهن برچیده نخواهد شد، دزداب محقر سال‌های پیش ـ که جنگل گزی بیش نبود ـ همچون شهری مدرن دارای اهمیت خاصی گردید و کم‌کم به جمعیت آن افزوده شد و منازل وسیع و زیبا در آن بنا گردید.

 منبع: بلوچستان و تمدن دیرینه آن، تألیف ایرج افشار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد